اولین شرط لازم برای تجربه یک رابطه عاطفی ماندگار و زیبا، وجود اعتماد متقابل بین طرفین میباشد. اگر حس بیاعتمادی بین زوجین ایجاد شود، کمکم رابطهشان دچار شکاف میشود و نمیتوانند طعم شیرین خوشبختی را از زندگی مشترک بچشند. بیاعتمادی به همسر مانند یک تله عاطفی عمل میکند و از طریق عدم پذیرش حرفهای طرف مقابل و احساس شک به او، بنیان خانواده را در معرض نابودی قرار میدهد. عدم شفافیت در گفتار و رفتار، دروغ و بیتوجهی به نیازها و عواطف و یا مشکلاتی که گاه ریشه در گذشته هر یک از زوجین دارد، میتواند از دلایل بیاعتمادی به همسر باشد. گاهی هم عملکرد خاص شخصی، بر یکی از زوجین تأثیر میگذارد و حس بدبینی یا نگرانی در او ایجاد مینماید. به هر حال بیاعتمادی زوجین برای زندگی مشترک بسیار مخرب میباشد و شما بهتر است سعی کنید دلایل بیاعتمادی را بیابید و در جهت رفع آن برآیید.
بی اعتمادی در رابطه
مشکل بیاعتمادی در رابطه را نمیتوان از جمله اختلالات روانی دانست، ولی اگر شدت گیرد، میتواند نشانه وجود یک اختلال روانی یا زمینهساز ابتلا به اختلالات روانی مانند پارانوئید باشد. بیاعتمادی در برخی خفیف است و مشکل چندانی ایجاد نمیکند، ولی اگر شما به همسر خود شدیدا بیاعتماد هستید، باید بدانید که با ادامه بیاعتمادی، صمیمیت و تعهد بینتان از بین میرود و مشاجرات و درگیریهای لفظی آرامش خانه را از شما خواهد گرفت. گاهی اوقات نشانههای بیاعتمادی در رابطه زمانی آشکار میشود که شما بیش از گذشته به یکدیگر علاقمند و وابسته میگردید. سوءظن و حس شک بیمورد، رابطه عاطفی را به رابطه سمی تبدیل میکند و شما به جای تمرکز بر حمایت از هم، دچار ترس از دست دادن میشوید و شروع به کنترل یکدیگر میکنید. در این مرحله، رابطه شما کاملا از حس امنیت درونی فاصله میگیرد و اثرات مخربی بر سلامت روانتان بر جای خواهد گذاشت.
بی اعتمادی به همسر چگونه و در اثر چه عواملی رخ میدهد
اگر بدون اینکه اتفاق خاصی بین شما و همسرتان رخ دهد، حس میکنید که اعتمادتان را به او از دست دادید، اگر علائم بیاعتمادی را در خود میبینید ولی دلیل بیاعتمادیتان را متوجه نمیشوید، این گزینهها را در رفتار همسرتان بررسی کنید.
- آیا مدام دروغهای کوچک و بزرگ به شما میگوید
- اکثر مواقع قولها و وعدههایش را زیرپا میگذارد
- بین گفتار و رفتارش تناقض وجود دارد
- اسرار یا اطلاعات خصوصی که باید بین شما و همسرتان بماند را فاش میکند
- آیا رفتارهایش غیرقابل پیشبینی است (تغییر مداوم در رفتار، عدم تعهد به تصمیمات، ابهام و سردرگمی دائم راجب تمام مسائل)
- مسئولیتپذیر نیست (عدم پذیرش اشتباهات، تبعات خطاهایش را نمیپذیرد، برای جبران اشتباهاتش تلاشی نمیکند)
- درباره مشکلات با شماصحبت نمیکند و یا انتقادپذیر نیست (مسائل جزئی که میتوانست حل شود)
علائم و تبعات بی اعتمادی به همسر
از بین رفتن اعتماد بین افراد، گاهی به معنای نابودی کل ارتباط است. اگر نسبت به همسرتان بیاعتماد شوید، باید منتظر عواقب بد آن در رفتار و همچنین کل زندگیتان باشید. برخی تبعات بیاعتمادی به همسر را میتوان اینگونه بیان کرد.
پناه بردن به «کارها» به جای «آدمها»
وقتی اعتماد شما به دیگری آسیب میبیند، از تعامل و برقراری ارتباط با او دوری میکنید و ترجیح میدهید وقتتان را با مشغول شدن به کارها و چیزهای دیگری چون شغل، تفریح، یادگیری، ورزش و … بگذرانید.
یک طرفه شدن روابط
با از دست رفتن اعتماد، ترس در رابطه بر شما حاکم میشود و در روابط صمیمانهتان با هر کس، مایلید فقط کمکدهنده باشید نه گیرنده. به طرفتان محبت میکنید، با او همدلی میکنید، به حرفهایش گوش میدهید، راهنمایی میکنید، هر کاری انجام میدهید که به دیگری کمک کنید، ولی ترجیح میدهید که هیچ محبت، همدلی، راهنمایی و کمکی از بقیه دریافت نکنید.
محافظهکاری
در یک رابطه طبیعی و سالم، شما مایلید هر چه میدانید را به اشتراک بگذارید، راجب مشکلاتتان با هم حرف بزنید، نظرتان را بگویید؛ ولی اگر در رابطهای اعتماد آسیب ببیند، یا از دست برود، ترجیح میدهید که محافظهکار باشید، چیزی را به اشتراک نمیگذارید و درها را میبندید.
عادتهای آسیبرسان
اگر به اعتماد شما ضربه بخورد، ممکن است عادتهای بدی هم در شما ایجاد شود. سوء مصرف مواد مخدر، سو استفاده از نوشیدنیهای الکلی، پرخوری یا کمخوری افراطی، به هم خوردن ساعت خواب، و هر رفتار افراطی و اعتیادگونه دیگری که قبلا نداشتید و آن را بد میدانستید.
دلایل بی اعتمادی به همسر
به طور کلی هرگاه فردی نسبت به پایداری جایگاه خودش در زندگی احساس خطر کند، حس بیاعتمادی در او شکل میگیرد. از مهمترین دلایل عدم اعتماد به همسر میتوان موارد زیر را نام برد.
ریشه در دوران کودکی فرد
گاهی احساس شک، نگرانی و بیاعتمادی ریشه در کودکی شما دارد. طرز رفتاری که در کودکی با شما شده است، میتواند با شما وارد دوران بزرگسالی تان شود. مثلاً اگر والدین و اطرافیان در کودکی شما را نادیده میگرفتند و توجه زیادی نمیکردند، اکنون هم میترسید که به عنوان یک بزرگسال نادیده گرفته شوید.
کمبود عزت نفس
عزت نفس پایین و احساس حقارت از عوامل اصلی است که موجب شک و بیاعتمادی افراد به همسر یا پارتنر خود میشود؛ زیرا عدم خودباوری و عزت نفس موجب میشود که احساس کنید ارزشتان کمتر از همسر یا شریک احساسیتان است و در کانون توجه او قرار ندارید. در نتیجه احتمال اینکه نسبت به ثبات جایگاه خود در رابطه دچار شک شوید، بیشتر است.
مشکلات روابط پیشین
اگر یک رابطه ناموفق در گذشته داشتید، ممکن است آثار اتفاقات تلخ آن، تا مدتها در روحیه و زندگیتان بماند. در این شرایط اگر حس بیاعتمادی و ترس حتی بعد از پایان رابطه قبلی هم با شما بماند، در روابط جدید نیز اعتماد به شریک زندگی بسیار سخت خواهد بود.
پرورش ترسهای غیرمنطقی
برخی افراد نیز به علت پرورش ترسهای بیمورد و تصورات بیپایه در ذهن خود، در رابطه عاطفیشان احساس بیاعتمادی مداوم دارند، مثلاً هنگامی که همسرتان بخاطر یک سفر کاری از شهر خارج شود، هر جور فکر و خیال و نگرانی سراغتان میآید که مبادا همسرم مخفیانه با کسی وارد رابطه شود. یا وقتی همسرتان به تماسهایتان جواب نداد، خیال میکنید او با معشوق دیگری است و دارد شما را فریب میدهد، در حالی که شاید او در حال رانندگی و یا سر جلسه کاری باشد.
همه چیز را تمام و کمال خواستن
شما فکر میکنید که همیشه باید رابطهتان کامل و بینقص باشد و هر چیزی خارج از روال عادی اتفاق افتد، نگران میشوید. از این رو، وقتی رابطه آنگونه که میخواهید پیش نرفت، احساس ناامنی و بیاعتمادی میکنید. پس میبینید که حس بیاعتمادی شما همیشه بخاطر رفتارهای همسرتان نیست، و گاهی به احساسات غلط خودتان هم بستگی دارد.
توصیههای درمانی برای بی اعتمادی
اگرچه زندگی با حس بیاعتمادی به نظر مشکل میرسد، اما توجه به برخی توصیهها میتواند کمک کند که رابطهای کم تنشتر تجربه کنید و در زندگیتان اذیت نشوید. برای غلبه بر بیاعتمادی به نکات زیر توجه کنید.
توصیه اول
اگر حس بیاعتمادی تحت تأثیر دوران کودکیتان است، نباید انتظار داشت که مشکلتان به سرعت رفع شود. برقراری رابطه جدید و اعتماد به کسی با چنین مشکلی که دارید، نیازمند عملکرد سنجیده و صبر و شکیبایی زیاد است.
توصیه دوم
شاید شما لجبازی و بیاعتمادی متقابل را روشی برای تخلیه هیجانات منفی نسبت به بیاعتمادی همسرتان میدانید و از این رو بیاعتماد شدید. ولی باید بدانید پژوهشها نشان میدهند که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار، مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه رفتارهای تلافیجویانه موجب میشود که همسرتان، بیشتر به این نتیجه برسد که شما قابل اعتماد نیستید.
توصیه سوم
گاهی وقایع و اتفاقات روزمره زندگی را از دید همسرتان نگاه کنید. همسرتان بر هر رفتار و کارش دلیلی دارد و شما نباید با تصورات غلط خودحس بیاعتمادی را در خود پرورش دهید.
توصیه چهارم
اگر بیاعتمادی و به دنبال آن بدرفتاری شدید دارید، این دیگر یک بیمار تلقّی میشود و
در این صورت حتما باید به یک مشاور یا رواندرمانگر مراجعه کنید.
نتیجهگیری
میدانیم که اعتماد کردن به کسی و شروع زندگی مشترک، فرآیندی طولانی و دشوار است. ولی اگر بعد از شروع رابطه حس بیاعتمادی در شما ایجاد شد، اعتماد کردنِ دوباره، سختتر و زمانبرتر خواهد بود. اگر بیاعتمادی شما بیمورد است، ارزش این را دارد که در جهت رفع آن تلاش کنید و زندگی خود را نجات دهید. در این بین آنچه که مهم است، همکاری دو طرفه شماست. همسرتان نیز باید تغییراتی در رفتار خود ایجاد کند تا در جهت کسب و حفظ اعتماد شما قدمی برداشته باشد و ثابت کند همچنان به شما علاقهمند است و قابل اعتماد میباشد.